پارت سی و چهارم :

آفره با دیدن او در طبابتخانه دلهره گرفت و با نگرانی پرسید:- برای آبتین اتفاقی افتاده؟


هوم جواب داد:- نه.

-پس چه شده؟

من گفتم:- راه را باز کن تا هوم برود خودم برایت خواهم گفت.

اما آفره از مقابلش کنار نرفت و پرسید:- می‌تو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.